- خرگیر کردن (بَ شِ تَ)
بمسخره خرها گرفتن. گرفتن خر به بیگاری یا برای اردو. (یادداشت بخط مؤلف) :
گفت خیر است بازگوی خبر
گفت خرگیر می کند سلطان.
انوری.
، بمشکل افتادن. به رنج افتادن. چون خر در وحل گیر کردن. (یادداشت بخط مؤلف)
گفت خیر است بازگوی خبر
گفت خرگیر می کند سلطان.
انوری.
، بمشکل افتادن. به رنج افتادن. چون خر در وحل گیر کردن. (یادداشت بخط مؤلف)
